دندانپزشک سرخود!

چندسال پیش یکبار به آرایشگرم گفتم چرا آرایشگاه را نمیبری توی ساختمانی که دندانپزشک هم داشته باشد؟

چشم هایی که به دلیل داشتن چندین قلم لوازم آرایشی در حالت عادی هم غیر عادی جلوه میکرد، به قاعده ی چشم یک قورباغه درشت شد و لبهای برجسته اش به تعجب باز شد و با صوت وا شروع کرد به تقریر عبارت "آرایشگاه و دندونپزشکی چه ربطی بهم داره؟".

بهش گفتم بس که موقع بنداندازی درد میکشم و دندان هام را بهم فشار میدهم گمان میکنم یکی از همین روزها و زیر دستش دندان هام بشکند و چه بهتر که دکتر نزدیک باشد، شاید بتواند دندان شکسته را پیوند دهد....

آن روزها خیلی جوان بودم، تنها دردی که می کشیدم در پی عبارت "بکش و خوشگلم کن" بود که خدا وکیلی به جان هم می خریدمش اما در همان حوالی نگران دندان های صدفی و سفیدم نیز بودم!

امروز که تلفنم تمام شد، یعنی به جبر محیط کار و از ترس نگاه های موشکافانه ی همکاران قطعش کردم، احساس درد عجیبی توی دهانم داشتم، بعد از کمی تمرکز متوجه شدم تمام طول مکالمه و پس از آن را به فشردن دندان هام به هم مشغول بودم!

راستش را بخواهید فکر می کنم باید یک دندانپزشک همراه استخدام کنم!

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر الف سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 12:32 http://sin-alef.blogsky.com

جلوی این عادتو بگیر تا به دندان قروچه تبدیل نشده

آخ از این عادتها

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.